شجره ملعونه

شَجَره مَلْعونه به‌معنای درختِ لعنت‌شده، واژه‌ای قرآنی است که یک‌بار در قرآن به‌کار رفته است. بر اساس دیدگاه مفسران، خدا این درخت را به پیامبر(ص) نشان داده و آن را مایه فتنه، آزمایش و تهدید مردم دانسته است. منابع تفسیری، مصادیق مختلفی مانند زَقّوم، بنی‌امیه، یهود و طاغوت برای آن بیان کرده‌اند.

اصطلاح شجره ملعونه

واژه «شجره ملعونه» برگرفته شده از آیه ۶۰ سوره اسرا است: «...ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَیناک إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ...» (آن رؤیایی را که نشانت دادیم و آن درخت نفرین‌شده در قرآن را، جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم.)

طبرسی هدف از طرح شجره ملعونه را بیان آزمایش الهی در فتنه‌ها دانسته و به اعتقاد علامه طباطبایی، در این آیه، معنای تهدید نیز نهفته است؛ یعنی خدا به‌وسیله شجره ملعونه، مردم را ترسانده است

مصادیق

مفسران شیعه و سنی، مصداق‌هایی را برای شجره ملعونه بیان کرده‌اند:

  • درخت زَقّوم
نوشتار اصلی: زقوم

بیشتر مفسران شیعه و سنی مراد از شجره ملعونه را، درخت زقوم می‌دانند. زقوم درختی است که در قعر جهنم رشد می‌کند و مجرمان و گناهکاران از آن می‌خورند.

  • بنی‌امیه
نوشتار اصلی: بنی‌امیه

برخی از مفسران شیعه، مراد از شجره ملعونه، را بنی‌امیه دانسته‌اند. علامه طباطبایی گفته است: منظور از رؤیا خوابی است که پیامبر اسلام درباره بنی‌امیه دید و خدا برخی از اعمال آنها را به او نشان داد. برخی از مفسران اهل‌سنت نیز با استناد به روایتی، بنی‌امیه را مصداق شجره ملعونه معرفی می‌کنند؛ البته برخی از آنها این روایت را ضعیف می‌شمارند.

در روایات نیز از بنی‌امیه به عنوان مصداق شجره ملعونه یاد شده است. بر پایه روایتی که در تفسیر قمی آمده است، این آیه زمانی نازل شد که پیامبر اسلام(ص) در خواب انسان‌هایی را دید که بوزینه‌وار از منبر او بالا می‌رفتند. در روایت، بنی‌امیه مصداق آن معرفی شده‌اند. این روایت با اندکی تفاوت در برخی از منابع اهل سنت نیز آمده است.

طبق حدیثی، امام حسن(ع) با اشاره به آیه ۶۰ سوره اِسراء، خطاب به مروان، گفته است: خداوند تو و پدر و خاندان و فرزندانت و هر کسی که از صُلب پدرت تا روز قیامت خارج شوند را بر زبان پیامبرش مورد لعن قرار داد.

یهود، مشرکان و طاغوت از دیگر مصادیق مطرح‌شده برای شجره ملعونه است.

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۵-۶، ص۶۵۴.
  2. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۱۳۹.
  3. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۵-۶، ص۶۵۴؛ بیضاوی، تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۴۵۴.
  4. سوره صافات،‌ آیه۶۴.
  5. سوره صافات،‌ آیه۶۶.
  6. برای نمونه نک طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۴۹۴؛ طبرسی جوامع الجامع، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۳۸۱.
  7. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۱۳۹-۱۴۰.
  8. برای نمونه نک آلوسی، روح المعانی، ۱۴۰۵ق، ج۱۵، ص۱۰۷.
  9. نک ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۲.
  10. نک عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۲۰.
  11. قمی، تفسیر قمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۱۱.
  12. برای نمونه نک طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۱۱۲، ۱۱۳؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۳۷۷ق، ج۵، ص۳۰۹، ۳۱۰.
  13. طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ص۴۱۶.
  14. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۵-۶، ص۶۵۴.
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش‌، ‌ج۱۲، ص۱۷۲.

منابع

  • ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۹ق.
  • بیضاوی، ناصرالدین، انوارالتنزیل، بیروت، دار الفکر.
  • آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۰۵ق.
  • سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، المکتبة الاسلامیة، ۱۳۷۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۰ق.
  • طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، نجف، دارالنعمان، ۱۳۸۶ق.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفة
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مکتبة الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، قمی، تفسیر قمی، بیروت، الاعلمی، ۱۴۱۲ق.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، تهران، العلمیة الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌ دار الكتب الاسلامیه‌، ۱۳۷۴ش‌.

پیوند به بیرون